فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري

۸ بازديد
فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري

فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري

دانلود فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري

فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 44 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 32

فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري

در 32 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع نفش فناوري در آموزش و يادگيري

 

 

2-1 مقدمه: 

در اين فصل در ابتدا به بيان مباني نظري موجود در خصوص آموزش هاي مبتني بر رايانه، آموزش الكترونيك، فناوري هاي آموزشي، چند رسانه هاي آموزشي و به طور كلي استفاده از فناوري در آموزش مي‌پردازيم و در ادامه به معرفي الگوهاي تدريس و الگوهايي كه با الگوي دريافت مفهوم هم خانواده مي باشند و همچنين الگوي دريافت مفهوم، اصول اين الگو، مراحل تدريس در اين الگو و ... مطالبي در زمينه ي آموزش زبان انگليسي مي‌پردازيم؛ و در انتها مباني تجربي موجود در داخل و خارج از كشور در خصوص موضوع پژوهش (استفاده از چند رسانه اي هاي آموزشي مبتني بر الگوي دريافت مفهوم و ساير الگوهاي آموزشي) و تأثير آن بر يادگيري و يادداري دانش آموزان در درس زبان انگليسي بيان مي‌گردد.

2-2 مباني نظري

2-2-1 نقش فناوري در آموزش و يادگيري:

    لغت نامه وبستر تكنولوژي را نحوه انجام كار با استفاده از فناوري تعريف كرده است. پل ساتلر، فناوري‌هاي آموزشي را بيشتر فرآيند مي‌داند و نه محصول. استفاده از تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات براي يادگيري به بيش از 5000 سال قبل بر مي‌گردد. اختراع نوشتن با ابزارهاي نوك تيز اولين انقلاب اطلاعات بود كه ساخت، انباشت اطلاعات و برقراري ارتباط با نسل‌هاي بعد را ممكن ساخت. انقلاب اطلاعات دوم پس از اختراع چاپ (1459) ميلادي آغاز شد. انقلاب اطلاعات سوم تنها 50 تا 60 سال پيش با اختراع رايانه شروع شد كه امكان تبديل داده هاي خام به اطلاعات سازمان بندي شده، تبديل اطلاعات به دانش و تبديل دانش به عمل را با استفاده از نرم افزار هوشمند و روبات فراهم ساخت. بيل گيتس، مدير اجرايي شركت مايكروسافت نيز بر اين نكته اشاره دارد كه رايانه ابزاري قدرتمند براي آموزش و پرورش و دست يافتن يادگيرندگان به دنياي جديد اطلاعات، ايجاد خلاقيت و تسهيل ارتباط غني و همكاري گسترده از راه دور است. آموزش مبتني بر فناوري به دو ارتباط برخط و نا برخط تقسيم مي‌شود. منظور از برخط، مجموعه فرصت‌هايي است كه يادگيرنده‌ها با يكديگر، با ياد دهنده و با مواد يادگيري به طور همزمان از طريق رايانه و اينترنت تعامل برقرار مي‌كنند و در ارتباط نا برخط اين تعامل در زمان‌هاي متفاوت است. كلاس‌هاي مبتني بر فناوري، يادگيرنده را قادر مي‌سازد تا يادگيري مورد نياز خود را انتخاب و دنبال كند و به جاي يادگيري در زمان و مكان خاص، يادگيري در زمان مناسب فراهم شود (فرج اللهي و همكاران، 1388، ص 169).

    آموزش الكترونيكي با وجود عمر كوتاه، به خوبي در تمام جوانب سيستم آموزشي وارد گرديده و همه گير شده است. اين سيستم از آموزش به خاطر ويژگي‌هاي خاص خود، به خوبي جايگاه خويش را در ميان متخصصين آموزشي يافته و مورد توجه نظام‌هاي آموزشي بي‌شماري قرار گرفته است (رضوي، 1386). گزارش‌هاي گوناگوني كه سازمان‌هايي مانند يونسكو منتشر كرده است، حاكي از آن است كه فناوري اطلاعات موجب ايجاد تغييراتي اساسي در فرآيند يادگيري شده است. امروزه با توجه به گوناگوني جوامع، انسان‌ها، خلاقيت‌ها و علاقه‌مندي‌هاي آنان، نياز به وجود تنوع روش‌هاي يادگيري وجود دارد و اين امر نيازمند يك قالب جديد از آموزش است كه انعطاف كافي را در اين زمينه داشته باشد (حداد و جورچ، 2000، نقل از نوروزي و همكاران، 1387، ص 12).

...

 

2-2-9 طبقه بندي الگوهاي تدريس:

از الگوهاي تدريس، طبقه بندي هاي مختلفي صورت گرفته است. معروف‌ترين و در عين حال جامع ترين طبقه بندي الگوهاي تدريس كه ساير طبقه بندي ها را هم پوشش مي دهد، طبقه بندي جويس و همكاران است (به نقل از بهرنگي، 1387). در اين طبقه بندي الگوهاي تدريس در 5 خانواده به شرح زير گروه بندي شده است:

الف) خانواده الگوهاي اجتماعي يادگيري: الگوهاي اين خانواده، يادگيري را حاصل فعاليت در گروه ها و اجتماعات يادگيري و در كل از طريق هم افزايي مي داند. الگوهاي اجتماعي تدريس، بر ماهيت اجتماعي انسان، چگونگي يادگيري اجتماعي و اينكه چگونه تعامل اجتماعي، يادگيري آموزشگاهي را افزايش مي دهد، تأكيد دارد. اين خانواده شامل الگوهاي همياري، كاوشگري سازمان يافته، كاوشگري گروهي، ايفاي نقش و كاوشگري به شيوه ي محاكم قضايي است.

ب) خانواده الگوهاي پردازش اطلاعات: اين خانواده بر روش هاي مبتني بر كنجكاوي دروني انسان، براي درك جهان از طريق گردآوري و سازماندهي اطلاعات اوليه، كشف مسائل و ارائه راه حل هاي آن‌ها و ايجاد مفاهيم و انتقال آن‌ها تأكيد دارد. اين خانواده شامل الگوي تفكر استقرايي، الگوي دريافت مفهوم، الگوي كاوشگري علمي، الگوي يادياري، الگوي بديعه پردازي، الگوي پيش سازماندهنده، و الگوي مهارت آموزي كاوشگري است.

ج) خانواده الگوهاي رشد عقلي و سازگاري: الگوهاي اين خانواده بر اساس نظريات رشد، چهارچوب هايي براي تفكر درباره شاگردان و سازگاري آموزشي با تفاوت هاي فردي آنان ترسيم مي نمايد كه شامل الگوي سيستم هاي مفهومي، رشد شناختي و شرايط يادگيري است.

د) خانواده الگوهاي انفرادي: خانواده الگوهاي انفرادي بر آن هستند تا آموزش را چنان شكل دهند كه افراد بتوانند خود را بهتر بشناسند، مسئوليت آموزشي خود را بر عهده بگيرند و به حدي بالاتر از رشد خود دست يابند تا در جستجوي زندگي سطح بالاتر باشند. به بيان ديگر، خانواده الگوهاي انفرادي علاوه بر اين باور كه رشد شاگرد به عنوان يك فرد به لحاظ آموزشي به نوبه خود، هدف باارزشي است، اعتقاد دارد كه فراگيران رشد يافته تر، مثبت تر و خودشكوفاتر در يادگيري توانمندترند. اين خانواده شامل الگوي تدريس غير مستقيم و الگوي افزايش عزت نفس است.

ه) خانواده سيستم هاي رفتاري: اين الگوها بر پذيرش انسان به عنوان سيستم هاي مقابله پيام با رفتارهاي خود، تصحيح و تغيير دهنده ي رفتار ناشي از اطلاعات دريافتي از نحوه ي عملكرد است. اين خانواده شامل الگوهاي تسلط ياب، آموزش مستقيم، شبيه سازي، يادگيري اجتماعي، و آموزش تقويت مدار (شرطي سازي) است (به نقل از گنجي و همكاران، 1391، ص 95 و 96).

2-2-10 روش آموزش مبتني بر مشاركت گروهي:

آموزش مبتني بر مشاركت گروهي روشي است كه بر يادگيري از طريق كار با يكديگر تأكيد دارد. اين رويكرد بر جايگزين كردن آنچه يادگيرندگان مي توانند براي ابداع و مديريت يادگيري از طريق مشاركت با ديگران انجام دهند، به جاي آن چه كه مربي يا سخنران انجام مي دهد، تأكيد دارد (اينگلتون[1] و همكاران، 2005). اصطلاح «آموزش مبتني بر مشاركت گروهي» به يك شيوه ي آموزشي اشاره دارد كه يادگيرندگان در سطوح مختلف اجرا در گروه هاي كوچك در جهت يك هدف مشترك با يكديگر كار مي كنند.


[1] Ingleton

دانلود فصل دوم پايان نامه درمورد نقش فناوري در آموزش و يادگيري