مباني نظري پايان نامه در مورد رفتار شهروندي سازماني
مباني نظري پايان نامه در مورد رفتار شهروندي سازماني |
![]() |
دسته بندي | مباني و پيشينه نظري |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 100 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 47 |
مباني نظري پايان نامه در مورد رفتار شهروندي سازماني
در 47 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع رفتار شهروندي سازماني
-2- مباني نظري مربوط به متغير رفتار شهروندي سازماني
رفتارهاي شهروندي سازماني كاملا داوطلبانه و فردي هستند و افراد در مقابل بروز چنين رفتارهايي پاداش رسمي دريافت نميكنند و به دليل عدم بروز چنين رفتارهايي از طرف آنان نيز ، تنبيه نميشوند . رفتار شهروندي سازماني همان افعال و از خود گذشتگي هاي كاركنان است كه به منظور تأمين آسايش و رفاه ديگران، از آنان سر ميزند .
محيط هاي رقابتي كسب و كار امروز نيز كاركناني را مي طلبد كه شهروندان خوبي باشند و تمايل به گسترش همياري و كمك به همكاران ، كارفرمايان و ارباب رجوع در آنان زياد باشد . سازمانها نيز بدون تمايل داوطلبانه افراد نسبت به همكاري ، قادر به توسعل اثربخش خرد جمعي نميباشند . رفتارهاي شهروندي سازماني معمولا دو ويژگي مشترك دارند . اولين ويژگي آن است كه مستقيما قابل اعمال يا اجرا نيستند و از سوي ديگر ، اينگونه رفتارها نشانگر تلاشهاي اجتماعي و برون نقشي ميباشند و سازمانها نيز براي كسب موفقيت نيروي كار، به اينگونه رفتارها نياز دارند ( ساعتچي ، 1390 ) .
رفتارهاي شهروندي سازماني عامل مهمي در شناخت رفتار كاركنان و تعيين جهت رفتاري آنان ميباشد كه به كارايي و عملكرد سازمانها كمك موثري ميكند . پودساكف ، مكنزي و هيرن[1] (1987) در مطالعۀ خويش ، رابطۀ بالايي را ميان رفتار شهروندي سازماني و عملكرد كلي سازمان بدست آوردند . در واقع بازدۀ كلي سازمان و كاهش ضايعات با سطح بالاي رفتار شهروندي سازماني ، ارتباط مثبت دارد . مطالعات بين فرهنگي انجام گرفته، مويد آن است كه رابطۀ ميان رفتار شهروندي سازماني و عدالت سازماني ادراك شده ، عملكرد كاركنان و رضايت از شغل ، قوي است . همچنين در پژوهش انجام گرفته توسط مهداد و كسائيان (1384) رابطۀ معني دار ميان رفتار شهروندي سازماني و عملكرد نشان داده شده است . مكنزي ، پودساكف و فتر (1991) سه ابزار عيني بهره وري هفتگي حجم فروش را براي نمونه اي از نمايندگان فروش بيمه مورد آزمايش قرار دادند . همچنين ارزيابي مديران دربارۀ ابعاد رفتار شهروندي سازماني و عملكرد كلي شغل اين كاركنان را نيز بدست آوردند. نتايج نشان داد كه ارزيابي ذهني مديران از عملكرد شغلي كاركنان تا حدود زيادي بوسيلۀ بعد نوع دوستي و بعد شرافت شهروندي ( جوانمردي ) به عنوان سطوح عيني بهره وري نعيين گرديد. پودساكف ، هيرن و مكنزي (1997) چنين گزارش كردند كه نوع دوستي و مردانگي داراي اثر جايگزين بر عملكرد كمي كلي كاركنان كارخانه كاغذ سازي داشت ، در حاليكه نوع دوستي با عملكرد كيفي هم مربوط بود (مهداد ، 1389) .
پودساكف و مكنزي (1997) براي اين مساله كه چرا رفتار شهروندي سازماني ميتواند با كارآيي سازماني (عملكرد) ارتباط داشته باشد ، دلايلي بدين شرح ارائه كردهاند :1-كارگراني كه به همكاران جديد خود كمك ميكنند تا راه و چاه امور را ياد بگيرند و به سرعت خود را با فرايند جهت گيري و اجتماعي شدن هماهنگ كنند و سريعا به يك كارمند داراي بهره وري بيشتر مبدل گردند ، 2-كاركناني كه با همديگر به سرپرستي مديران كمتر نيازمند شده و لاجرم وقت مديران را براي رسيدگي به وظايف ديگر آزاد مي گذارند ، 3-كاركناني كه نسبت به يكديگر نگرش مثبتي دارند با هم بيشتر همكاري كرده از تعارض هاي مخرب با ساير كاركنان دوري ميكنند ، 4-كارگراني كه ازادانه و داوطلبانه در غير ساعات اداري با همديگر ملاقات داشته ، بطور منظم با هم در تماس بوده جريان ارتباط سازماني را بهبود مي بخشد ، 5- رفتار شهروندي سازماني به يك محيط كار مثبت منجر شده ، به استخدام و حفظ بهترين و كارآمدترين كارمندان كمك ميكند ، 6-كارگراني كه به همكاران سهل گير كمك كرده ، وظايف همديگر را در غيبت هر كدام انجام داده و يا در اوقاتي كه كار فراوان و زياد سر يك فرد آوار ميشود ، به كمك او مي شتابند ، 7-كارمندان براي قبول مسئوليتهاي جديد ، به يادگيري تكنولوژي جديد و كار روي سيستمهاي جديد علاقۀ بيشتري نشان ميدهند . همانطور كه مشاهده ميشود رفتار شهروندي سازماني به تشكيل گروههاي كاري منجر ميشود كه كاركنان در بهترين شكل فرايندهاي سازماني و گروههاي كاري داراي عالي ترين عملكرد را از سازمانها و گروههاي كاري داراي استانداردهاي سطوح پايين تر متمايز ميكند (ريجو[2] ، 1955 ) .
مفهوم رفتارهاي شهروندي سازماني :
سازمانها بدون تمايل داوطلبانه افراد به همكاري، قادر به توسعه اثربخشي جمعي خود نيستند.
تفاوت همكاري داوطلبانه و اجباري از اهميت فراوان برخوردار است. در حالت اجباري شخص وظايف خود را در راستاي مقررات و قوانين و استانداردهاي قابل قبول يك سازمان و صرفاً در حد رعايت الزامات انجام ميدهد. ولي در همكاري داوطلبانه مقوله و رأي وظيفه مطرح است و افراد كوششها، انرژي و بصيرت خود را براي شكوفايي توانائيهاي خود به نفع سازمان ابراز ميكنند. در اين حالت افراد معمولاً از منافع شخصي خود ميگذرند و مسئوليت پذيري در راستاي منافع ديگران را در اولويت قرار ميدهند.
مفهوم رفتار شهروندي سازماني اولين بار توسط باتمان و ارگان در اوايل دهه 1980 ميلادي به دنياي علم ارائه شد. تحقيقاتي كه در زمينه رفتار شهروندي سازماني انجام گرفت بيشتر براي شناسايي مسئوليتها و يا رفتارهايي بود كه كاركنان در سازمان داشتند، اما اغلب ناديده گرفته مي شد. اين رفتارها با وجود اينكه در ارزيابيهاي سنتي عملكرد شغلي به طور ناقص اندازهگيري مي شدند. و يا حتي گاهي اوقات مورد غفلت قرار ميگرفتند، اما در بهبود اثربخشي سازماني مؤثر بودند(بينستوك و همكاران[3]، 2003؛ به نقل از معصومي ، 1392) .
اين اعمال كه در محل كار اتفاق ميافتند را اينگونه تعريف ميكنند«مجموعه اي از رفتارهاي داوطلبانه و اختياري كه بخشي از وظايف رسمي فرد نيستند، اما با اين وجود توسط وي انجام و باعث بهبود مؤثر وظايف و نقشهاي سازمان ميشوند»(اپل بام[4] و همكاران، 2004 ) . ارگان(1988) همچنين معتقد است كه رفتار شهروندي سازماني، سازماني رفتاري فردي و داوطلبانه است كه مستقيماً به وسيله سيستمهاي رسمي پاداش در سازمان طراحي نشده است، اما با اين وجود باعث ارتقاي اثربخشي و كارايي عملكرد سازمان ميشود(كوهن و كول[5]،2004 ) . بولينو، ترنلي و بلودگود[6](2002) رفتار شهروندي سازماني را به عنوان ميل و انگيزه كاركنان در فراتر رفتن از الزامات رسمي شغل به منظور ياري كردن يكديگر، همسو كردن منافع فردي با منافع سازماني و داشتن علاقه اي واقعي نسبت به فعاليتها و مأموريتهاي كلي سازمان تعريف كردهاند آنان بر اين عقيده هستند كه رفتارهاي شهروندي به طور كلي داراي دو خصيصه عمومي هستند. اولا آنها به طور مستقيم قابل تقويت نيستند. (به عنوان مثال، نيازي نيست كه آنها از جنبه فني بخشي از شغل يك فرد باشند) و ثانيا آنها ناشي از تلاشهاي ويژه و فوق العاده اي هستند كه سازمان به منظور دستيابي به موفقيت از كاركنانش انتظار دارد(كركمز و آرپاسي،2009).همچنين اورگان، پودساكف و مكينزي رفتار شهروندي سازماني را به عنوان رفتارهاي فردي و داوطلبانه كه باعث ارتقاي اثربخشي و كارايي عملكرد سازمان ميشود. اما مستقيما به وسيله سيستم هاي رسمي سازمان به آن پاداش داده نميشود، تعريف ميكنند(هال، 2009؛ به نقل از اميرخاني و عارف نژاد ، 1391) .
ابعاد رفتارهاي شهروندي سازماني:
گراهام[7] (1991) معتقد است كه رفتارهاي شهروندي در سازمان سه نوع اند ( بينستوك و همكاران، 2003؛ به نقل از معصومي ، 1392).
1- اطلاعات سازماني: اين واژه توصيف كننده رفتارهايي است كه ضرورت و مطلوبيتشان شناسايي و در ساختار معقولي از نظم و مقررات پذيرفته شده اند شاخصهاي اطاعت سازماني رفتارهايي نظير احترام به قوانين سازماني انجام وظايف به طور كامل و انجام دادن مسئوليتها با توجه به منابع سازماني است.
2- وفاداري سازماني: اين وفاداري به سازمان از وفاداري به خود ساير افراد و واحدها و بخشهاي سازماني متفاوت است و بيان كننده ميزان فداكاري كاركنان در راه منافع سازماني و حمايت و دفاع از سازمان است.
3- مشاركت سازماني: اين واژه با درگير بودن در اداره سازمان ظهور مييابد كه از آن جمله ميتوان به حضور در جلسات،به اشتراك گذاشتن عقايد خود با ديگران و آگاهي به مسائل جاري سازمان، اشاره كرد.
گراهام با انجام اين دستهبندي از رفتار شهروندي، معتقد است كه اين رفتارها مستقيماً تحت تأثير حقوقي قرار دارد كه از طرف سازمان به فرد داده ميشود. در اين چارچوب حقوق شهروندي سازماني شامل عدالت استخدامي، ارزيابي و رسيدگي به شكايات كاركنان است بر اين اساس وقتي كه كاركنان مي بينند كه داراي حقوق شهروندي سازماني هستند به احتمال بسيار زياد از خود، رفتار شهروندي (از نوع اطاعت) نشان ميدهند. در بعد ديگر حقوقي يعني تأثير حقوق اجتماعي سازمان- كه در برگيرنده رفتارهاي منصفانه با كاركنان نظير افزايش حقوق و مزايا و موقعيتهاي اجتماعي است- بر رفتار كاركنان نيز قضيه به همين صورت است. كاركنان وقتي مي بينند كه داراي حقوق اجتماعي سازماني هستند به سازمان وفادار خواهند بود و رفتار شهروندي (از نوع وفاداري) از خود بروز ميدهند و سرانجام وقتي كه كاركنان مي بينند به حقوق سياسي آنها در سازمان احترام گذاشته ميشود و به آنها حق مشاركت و تصميم گيري در حوزه هاي سياست گذاري سازمان داده ميشود، باز هم رفتار شهروندي (از نوع مشاركت) از خود نشان ميدهند.
1 -Podsakoff,MacKanzi&Heiren
1 -Rijo Ronald.A
2 -Binstook & et al
1 -AppleBam
2-Kohen & cool
3 -Bolino,trenly&Blougood
4 -Graham